سلام سلام حول و هوش۶صبح ه و من در حال نوشتن ساعت۴ونیم بیدار بودم.مشغول ب شستن یک تلمبار ظرف کثیف از مهمونی دیشب میشستم تا ببره بره تو چاه همه ی اونچه مغزمو مشغول کرده بود.با خودم حرف زدم اتمام حجتی کردم.یاداوری کردم.من گذشته ایی رو از سر گذروندم من چیزایی رو از دست دادم ک ۴تا جوجه فکلی نمیتونن برم رو مغزم همه اینها رو یاد اوری کردم.هر چند اونا چندتا فکلی باهم یکی شن.من محکم تر از این حرفام منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

tasmehps ythg مجله گل من بلاگ و روزمره ها کلاغ سیاه دریایی remotecar